عبد الملک بدر الدین الحوثی (دبیر کل جنبش انصار الله یمن) گفت: شعار فریاد در برابر مستکبران در سال ۲۰۰۲ میلادی به موازات دعوتها برای تحریم کالاهای آمریکایی گسترش یافت. آمریکاییها حوادث یازده سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی را به وجود آوردند تا بر سرنوشت و ثروتهای کشورهای عربی و اسلامی مسلط شوند. آمریکاییها و اسرائیلیها در آن مرحله برای محو هویت عربی و اسلامی تلاش کردند.
مشروح سخنرانی عبد الملک بدر الدین به شرح ذیل است:
سید عبد الملک بدر الدین الحوثی دبیر کل جنبش انصار الله در سخنانی به مناسبت سالروز «فریاد در برابر مستکبران» گفت در ابتدا تعریف مختصری درباره موضوع این مناسبت یعنی فریاد در برابر مستکبران و تاریخ آن ارائه میکنم. در روز پنجشنبه هفدهم ژوئن ۲۰۰۲ میلادی سید حسین الحوثی در سخنرانی اش در مدرسه امام هادی علیه السلام در منطقه مرّان در شهرستان حیدان در استان صعده یمن، فریاد در برابر مستکبران را اعلام کرد. او شعار ”آزادی و برائت و الله اکبر و مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل و لعنت بر یهود و پیروزی برای اسلام باد“ را سر داد. روز بعدش که روز جمعه و آخرین جمعه شوال آن سال بود، این شعار عمومیت داده شد و سر دادن این شعار در برخی مساجد در آن زمان از مساجد مران و حمدان و آل السیفی آغاز شد و به مناطق دیگر گسترش یافت و در روزهای جمعه و نمازهای جماعت و مناسبتها سر داده شد.
همزمان، به تحریم کالاهای آمریکایی و اسرائیلی دعوت و به این موضوع اهمیت فراوانی داده شد و به صورت اساسی آگاهی بخشی قرآنی گسترش یافت تا مسؤلیتهای امت یادآوری و آگاهی داده و طرح مکمل یکدیگر یعنی طرح «مهدوی و قرآنی» ترسیم تا بر اساس این طرح عمل شود.
این طرح بدون مقدمه ارائه نشد و بیهوده نیز نبود و برای مشکل آفریدن نیز ارائه نشد بلکه با توجه به وضع امت که آکنده از زخم و مصائب و دردها و مشقتها بود ارائه شد و برای مقابله با حمله بزرگ علیه این امت و ملتها و کشورهای (امت اسلامی) مطرح شد. آمریکاییها پس از حوادث یازده سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی به صورت بی سابقهای برای حمله به این امت دست به کار شدند و به سلطه بر برخی نظامها و دولتها و طرفهای رسمی که منافع آمریکاییها را بیشتر از منافع کشورها و ملتهایشان تأمین میکردند، بسنده نکردند. آمریکاییها بر ملتها و کشورها و خیلی چیزیهای دیگر مسلط بودند. آنان (آمریکاییها) به سلطه غیر مستقیم بسنده نکردند بلکه به سمت سلطه مستقیم حرکت کردند و حوادث یازده سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی را بهانهای قرار دادند تا به این هدف برسند. آنان (آمریکاییها) تهاجم مستقیم نظامی را به شماری از کشورهای امت ما آغاز کردند و در مقدمه این تهاجم نیز افغانستان قرار داشت.
روشن بود که آنها به سمت تهاجم به سایر کشورها در صورتی که شرایط فراهم شود، پیش میروند. از طرف دیگر اسرائیل نیز بر طغیان و ظلم و ستمش علیه ملت فلسطین افزود. تهاجم اسرائیل به کرانه باختری و نوار غزه و حمله به ملت فلسطین و ارتکاب جنایات فراگیر و وحشیانه و تنش آفرین در آن زمان معروف بود. جنایات وحشیانهای مرتکب شدند که بر پیشانی انسانیت، عرق شرم مینشیند. حملات به مقدسات و در صدر آنها به مسجد الاقصی متوقف نشد و ادامه یافت. در آن مرحله به همراه آن تنش آفرینی بزرگ؛ آن تهاجم فراگیر که حمله نظامی بخشی از این تهاجم بود، صورت گرفت و این تهاجم به همه زمینهها گسترش یافت که حمله نظامی بخشی از این تهاجم بود و به همه عرصهها کشیده شد که عرصههای فرهنگی و فکری و نظامهای آموزشی از جمله آنهاست. فعالیتهای آمریکا و اسرائیل برای محو هویت فرهنگی امت اسلامی کاملا روشن بود. آنان مبارزه با تروریسم را نه تنها به بهانهای برای مداخله نظامی و امنیتی تبدیل کردند بلکه از آن به صورت اساسی برای مداخله فرهنگی و فکری و رسانهای و سیاسی و در همه عرصهها به صورت بی سابقه استفاده کردند.
با توجه به آن مرحله و آن حمله بی رحمانه که از وضع داخلی امت ما در بسیاری از کشورها و در میان ملتهای (اسلامی) غفلت شد، یک رویکرد از طرف نظامها و دولتها شکل گرفت و با این حمله آمریکایی همراهی شد و حالتی از تسلیم شدن کامل به همه خواستههای آمریکا شکل گرفت و همین حالت به آمریکاییها کمک کرد که بتوانند به اهدافشان برسند و به اسرائیل کمک کرد تا به اهداف و مقاصدش برسد. در همان حال بسیاری از فرزندان امت ما اعم از نخبگان سیاسی و حتی در میان علما دچار یأس شدند و احساس ناتوانی به آنان دست داد و فاقد دیدگاه و نظر بودند و دچار شکست روانی شدند ضمن آنکه نظامها و دولتها نیز موضع منفی اتخاذ کردند و همین موضعگیری منفی آنها به ملتها نیز سرایت کرد و بر ملتها با همه طیفها و قشرها و نخبگانشان تأثیر منفی گذاشت و به معنای کامل کلمه حالت خطرناکی شکل گرفت، اما برخی کشورهای مقاومت در فلسطین و لبنان و برخی کشورهای امت، استوار و ثابت قدم ماندند. جمهوری اسلامی ایران هم ثابت قدم و استوار ماند، اما حالت حاکم بر امت به طور کل به معنای کامل کلمه، حالت خطرناکی بود. در کشور ما در یمن که یمن ایمان و حکمت است و ملتش نیز هویت ایمانی و هویت استواری دارند، موضع رسمی به معنای کامل کلمه منفی بود و به صورت علنی و صریح با آمریکاییها ائتلاف کرد و برای جلب رضایت آنان با تمام توان کوشید و هر کاری برای جلب رضایت آنها انجام داد و عرصه را به صورت کامل به روی آنها گشود و به خواستههای آنان پاسخ داد و همچنین پیشنهاد کرد برای انجام دادن هر کاری که میخواهند، آمادگی دارد. در سطح مردمی نیز برخی دچار یأس و حیرت و دو دلی بودند و به موضع نظام حاکم در تسلیم شدن به آمریکا و تلاش برای جلب رضایت تمایل پیدا کردند به امید آنکه سیاست جلب رضایت یک سیاست مفید است تا این خطر بزرگ که کشور را تهدید میکرد، دفع شود، همچنانکه کل امت را تهدید میکرد. برخی جریانها و جنبشها که خودشان را جنبشهای اسلامی معرفی میکردند و حزب اصلاح در آن زمان در صدر این جنبشها بود که حضور گسترده مردمی داشت و امکانات بسیار زیادی از نظر مادی داشت و نهادهای زیادی داشت و فعالیتهای بسیار زیادی در عرصه یمن داشت و در آن زمان در حد کنگره سراسری مردمی (حزب عبد الله صالح رئیس جمهور معدوم یمن) بود، ضمن آنکه از جایگاه سیاسی خوبی برخوردار بود و در عرصه، حضور و تأثیرگذاری داشت ضمن آنکه بخش اساسی از نظام حاکم بود و در همه نهادهای دولت حضور داشت و برخی طرفهای وابسته به اصلاح نیز حضور موثری داشتند، در برخی مراحل خاص تظاهر میکرد که از مسائل امت حمایت میکند و به مسئله فلسطین پایبند است و از ملت فلسطین در سطح رسانهای حمایت میکرد.
بدر الدین در ادامه افزود: این جریان به سمت تغییر کامل موضعش حرکت کرد. بسیاری از اعضای حزب اصلاح که دارای ریشهای بلندی بودند، در سالنهای آرایش ازدحام کردند تا ریشهایشان را بتراشند و برخی از کادرها و رهبران این حزب در خانه هایشان یا جاهای سری از نظرها غائب شدند. این حزب به تغییر سمبلها و شعارها و مواضع و گفتمانش در قبال مسئله فلسطین و خطر آمریکا حرکت کرد، به سمت ایجاد پل ارتباط با آمریکاییها حرکت کرد و به صورت روشن در مطبوعات و سخنرانیها و مواضعشان برای راضی کردن آمریکاییها کوشیدند و به آنان ابراز دوستی کردند، بسیاری از اصطلاحات و واژهها و سمبلها و شعارها را تغییر دادند و گفتمانشان را متفاوت کردند و به صورت شگفت آوری شکست خورده به نظر رسیدند به خصوص پس از شکست جنبش طالبان. شکست طالبان در افغانستان در حزب اصلاح در یمن به صورت بسیار عجیبی بازتاب داشت تا جایی که نظامهای آموزشی شان را تغییر دادند و مسیر معکوس و واپسگرایانهای در قبال مواضع قبلی آغاز کردند و به صورت فزایندهای به سمت ابراز دوستی با آمریکاییها حرکت کردند و برای تفاهم و انسجام با آنان کوشیدند و تلاش کردند بگویند مواضع سابقشان در راستای همان سیاست آمریکا در قبال افغانستان بوده است. امکانات گسترده این حزب و طرفداران فراوانش و سمبلها و شعارها و گفتمانش باعث ثبات آنان نشد. این تحرک آمریکا به طغیان بیشتر اسرائیل منجر شد. این حال و روز بسیاری از امت بود، به همین سبب آن مرحله برای امت بسیار خطرناک بود، زیرا سیاست جلب رضایت آمریکا با گشودن عرصه به روی آن برای آنکه هر کاری دوست دارد بکند، سیاست حاکم بود. گشودن کشورها به روی پایگاههای نظامی و گشودن نهادهای کشورها در همه عرصهها برای نفوذ در آنان و قبول کردن خواستههای تحمیلی اعم از سیاستها و رویکردها؛ همه و همه در خدمت آمریکا و اسرائیل بود و همه اینها به آمریکا و اسرائیل برای محقق کردن اهدافشان کمک میکرد و آنها را برای تسلط بر این امت قادر میکرد و سیاست جلب رضایت، از امت دفع خطر نمیکرد بلکه این خطری را که متوجه امت شده بود، تشدید میکرد، این امت را تضعیف میکرد و همه عناصر قدرت اعم از معنوی و مادی را میگرفت و دشمن را قدرتمند میکرد و همکاری با دشمن علیه خویشتن بود.
این حماقت است و در آن هیچ خردورزی وجود ندارد علاوه بر اینکه با اصول دینی این امت سازگاری ندارد و با اسلام و قرآن و حتی با فطرت سازگاری ندارد. با توجه به آن شرایط بود که سید حسین بدر الدین رضوان الله علیه بدون امکانات دست به کار شد. در آن زمان از نظر مادی او هیچ امکاناتی نداشت. از خانه اش به مدرسه امام هادی علیه السلام رفت تا این موضع را اعلام کند و در جایی مستضعف و روستاهای دور افتاده دست به کار شد و مردم در آنجا کمترین امکانات را نداشتند و مردم فقیر و همگی کشاورز بودند و مردمی که بدترین رنج و سختی را در زندگی از نظر شرایط داشتند. سید حسین در آن زمان صاحب امکانات نظامی و مادی نبود و نهادهایی در اختیار نداشت که از این طرح حمایت کنند. او در آن شرایط بد به سخنرانی و تدریس پرادخت و با بصیرت بالا و آگاهی زیاد و اعتماد به خداوند تبارک و تعالی عمل کرد، آن هم در آن شرایط و وضعی که وجود داشت و ماهیت حمله دشمنان، شدید بود و رویکرد حاکم نیز رویکرد منفی بود و در سطح رسمی و نخبگان و جریانهای برجسته و متمکن نیز همین موضع منفی حاکم بود. وضع ایستایی و یأس و شکست روانی و تسلیم شدن و سکوت بود و نیز رویکرد برای جلب رضایت آمریکا حاکم بود. ارزش این موضع آن بود که برخاسته از یک آگاهی بزرگ و بصیرت بالا و اعتماد فراوان به خداوند و احساس بسیار والا به مسئولیت بود. زمانی که او دست به کار شد، کسی از او اعلام حمایت نکرد و کنارش قرار نگرفت، نه دولتی نه تشکلی از او حمایت نکردند. هیچ امکاناتی به او داده نشد و فقط نقطه اتکایش خداوند بود و برای عمل به وظیفه اش تلاش کرد و با برخورداری از بصیرت قرآنی و تأمل عمیقی که از امت داشت، به خوبی میدانست خطر در کمین امت نشسته است و خطر سکوت و شکست روانی را درک میکرد و میدانست که خطر بسیار زیادی برای آینده ملت یمن و امت دارد.
سید عبدالملک بدرالدین در ادامه سخنرانی خودش گفت: به همراه آن پویش، ملت ما تلاش فعالانهای برای تحریم کالاهای آمریکایی و اسرائیلی و ترویج بصیرت قرآنی آغاز کرد. همزمان، تحرکات آمریکا ادامه داشت و شاهد آنچه در افغانستان و عراق رخ داد، بودیم و اینکه امت هدف قرار گرفته بود. در عین حال، موضع منفی داخل منطقه عربی، با گذشت زمان، منفیتر میشود. موضع گیریهای مثبت، پایدار و ثابت جنبشهای مقاومت در لبنان و فلسطین به همراه پشتیبانی گسترده از طرف جمهوری اسلامی ایران، تمایز بیشتری پیدا میکرد. جهان عرب و به طور کلی جهان اسلام، شاهد ایجاد تمایز و جدا شدن بودن و حوادث داغ و فزاینده به همراه آن ادامه پیدا کرد. به همین علت، از آن مرحله تا امروز، اهمیت این طرح قرآنی برای ما آشکارتر شد. برای ما مشخص شد که مقدمات این طرح قرآنی که شامل آن پویش و تحریم کالاهای آمریکایی- اسرائیلی و ترویج بصیرت قرآنی بود، مقدمات حکیمانه و تاثیرگذاری بود. منتقل کردن مردم از حالت سکون و بی مسئولیتی و ارائه تحلیلهای توخالی که با هیچ موضع گیری، دیدگاه و فعالیتی همراه نمیشد، به حالت مسئولیت پذیری و دادن بصیرت به آنها تغییر کرد و با مقدمات خوب و با درایت همراه شد. مردم تحت تاثیر حوادث قرار گرفته بودند. با وجود آنکه آمریکا و اسرائیل جنایتهای وحشیانهای مرتکب میشدند، مردم فقط در حد نارضایتی و ناخرسندی درباره آن سخن میگفتند. مردم باید درک کنند که این کشمکش به آنها ارتباط دارد و طرفی در این کشمکش و در میان امتی هستند که هدف قرار گرفته اند و مسئولیتهایی در برابر آنچه رخ میدهد، دارند و باید در برابر آنچه دشمنان انجام میدهند، اقداماتی انجام دهند. مردم را باید از حالت رکود، سکوت و از دست دادن اعتماد به نفس، به شرایطی ارتقا داد که در حد شرایط فعلی باشد. این کار ابتدا با فریاد زدن و شعار دادن و اعلام موضع خودشان امکان پذیر است تا نارضایتی خودشان را نشان دهند و از دشمنانشان تبری بجویند. این مقدمه خوبی حتی از لحاظ روانی است. یعنی از اول از مردم خواسته نمیشود که موضع گیریهای بسیار دشواری انجام دهند و در وهله اول، به جبهههای نبرد بروند. این مقدمه، تاثیر روانی و معنوی دارد و زمانی که این فریادها بین مردم گسترش مییابد، بیانگر نارضایتی است و این موضوع برای تاثیر گذاشتن بر دشمنان، در بسیاری از طرحها و توطئه هایشان اهمیت دارد.
بدرالدین افزود: حالت عمومی امت و سطح خطر و چالش و موضع منفی دولتها مستلزم بسیج مردم و تحرک گسترده مردمی است. در این بسیج مردمی میتوان همه انسانها را به حرکت واداشت و این فریاد و تحریم کالاهای آمریکایی و اسرائیلی، نخستین گام برای آن است. باید فضای آن را ایجاد کرد که مردم بتوانند مواضع شان را نشان دهند و وارد عمل شوند و نارضایتی خودشان را بروز دهند و این اقدام بسیار مهم است. چرا باید ملتها را به حرکت واداشت؟ زیرا این ملتها هستند که از نظر نظامی، سیاسی و تبلیغاتی هدف قرار گرفته اند. دشمن، همچنان ملتهای امت ما را مخاطب تبلیغات خودش قرار میدهد. زمانی که آمریکاییها برای اشغال عراق آمدند، زیر پوشش آزادسازی، آزادی، دموکراسی و حقوق بشر آمدند و یک کشور را به طور مستقیم اشغال کردند. آنها ملتها را خطاب قرار میدهند تا سلطه آمریکا را بر خودشان بپذیرند. باید فضایی ایجاد کرد تا این ملت ها، این سلطه را قبول نکنند و سکوت را کنار بگذارند. در حالی که دشمن تلاش میکند سکوت و خمودگی را به ملتها تحمیل کند، باید امت را در شرایط استقامت و مصونیت بخشیدن به شرایط داخلی قرار داد تا سلطه آمریکا را نپذیرند و در برابر آن سکوت نکنند.
عبدالملک بدرالدین افزود: رژیم سعودی و اماراتی آشکارا برای سوق دادن امت به طرف وفاداری و اطاعت از آمریکا و اسرائیل و دشمنی با محور مقاومت حرکت میکنند. رسانههای آنها آشکارا در این چارچوب فعالیت میکنند و حتی اولویت رسانههای اماراتی و سعودی سوق دادن مردم به طرف وفاداری به آمریکا و اسرائیل و دشمنی با دشمنان آمریکا و اسرائیل است. در مقابل طرفی که مانع از این شد که دشمن صهیونیستی دستش به دیگر کشورها برسد، مقاومت فلسطینی و پیش از آن مقاومت لبنان بود. ما به بیداری و هوشیاری و احساس مسئولیت در چارچوب مسیر قرآنی در یمن یا به طور کلی در محور مقاومت نگاه مثبتی داریم. ما باید برابر دشمنان امت که از زمان تاسیس رژیم صهیونیستی آغاز شده است موضع درست و هوشیارانهای اتخاذ کنیم. شاهد هستیم زمانی که مقاومت شکل میگیرد تلاش میکنند آن را یک مشکل و یک اخلال نشان دهند و آن را زمانی که مقاومت مردمی در یمن آغاز شد مشاهده کردیم یا آنچه در مقاومت لبنانی و در صدر آن حزب الله صورت گرفت. ما نباید نگاه منفی به مقاومت فلسطینی داشته باشیم یا نگاه خصمانهای به جمهوری اسلامی ایران یا آزادگان عراق و سوریه داشته باشیم. مسئله عادی و طبیعی و درست در این امت به طور کلی این است که از زمان تاسیس دشمن صهیونیستی در فلسطین و اشغال فلسطین، امت اسلام در آماده باش قرار گرفت حتی در زمانی که شکستهایی نظامی به برخی از نظامها و ارتشهای عربی وارد شد، حتی در آن مراحل موجب نشد که جوانان امت احساس شکست کنند و به مسئولیت خود عمل نکنند. وجود دشمن صهیونیستی یهودی اشغالگر در بخشی از کشورهای اسلامی که تهدید کننده مستقیم مقدسات اسلامی به شمار میرود و به ملتی از امت اسلامی ظلم میکند، همینها کافی است که ما مسئولیت تلاش و حرکت مستمر را در ملتهای مختلف امت اسلامی برای پایان دادن به این مشکل و چالش داشته باشیم و تا ملت فلسطین را آزاد و رها کنیم.
دبیرکل انصارالله یمن افزود: واقعیت عربی که در مرحلهای مشخص دچار شکست شد رویکرد مثبتی را برابر نمونههای موفق و در صدر آن مقاومت لبنان در پیش نگرفت. حزب الله و مقاومت فلسطین به عنوان نمونههای موفقی هستند که از حمایت عربی و اسلامی به جز از طرف جمهوری اسلامی ایران و سوریه برخوردار نبوده اند. پس از پیروزی مقاومت لبنان برابر دشمن صهیونیستی در سال دو هزار، توطئهها بر ضد مقاومت آغاز شد. پیروزی حزب الله در سال ۲۰۰۶، پیروزی بزرگی بود و چه بسا بزرگتر از پیروزی سال دو هزار. پیروزیهای پیاپی مقاومت در غزه بسیار مهم است. برابر این همه دستاوردهای مقاومت و پیروزیهایی که در نقاط مختلف به دست آورده اند، در سطح اسلامی باید همه همانند جمهوری اسلامی ایران و همانند سوریه به طرف حمایت از مقاومت فلسطینی و مقاومت لبنانی روی بیاورند. اما متاسفانه برخی راه متفاوتی را در پیش گرفته اند و در کنار آمریکا و اسرائیل به جنگ با این محور رفتند. توطئه تکفیری که سوریه و حزب الله و ملت عراق را هدف قرار داد، توطئه و جنگی در خدمت به آمریکا و اسرائیل بود. حتی در مرحله اخیر در نبرد سیف القدس (شمشیر قدس) رسانههای سعودی و اماراتی به گونهای از مقاومت فلسطینی صحبت میکردند که گویی دشمن است و در طرف باطل قرار دارد و اینگونه وانمود کردند که مقاومت فلسطینی یک بازوی ایرانی است که اهداف ایران را دنبال میکند. آنها با عبارات توهین آمیز از مقاومت فلسطین و حماس و جهاد اسلامی سخن گفتند و موشکهای آنها و ایستادگی آنها را به تمسخر گرفتند و حتی پیروزی مقاومت فلسطین را کم اهمیت نشان دادند.
عبدالملک بدرالدین گفت: تحریم کالاهای اسرائیلی و تحریم اقتصادی که صهیونیستها با آن مواجه هستند خسارتهای سنگینی به آنها وارد کرده است و دشمن صهیونیستی تلاش میکند با برقراری روابط رسمی با برخی کشورهای عربی به قطع روابط سیاسی و تحریم اقتصادی خود پایان دهد. برخی رژیمهای عربی نیز تلاش میکنند با اسرائیل روابط برقرار کنند حتی در سطح فرهنگی؛ و این مسئله در جهت منافع یهودیان برای سیطره بر امت در همه زمینهها است. موضع درست این است که همانند محور مقاومت با این خطر مقابله کنیم و به این تحریم و قطع روابط ادامه دهیم. ما بر ثبات قدم و ایستادگی خود بر ضد دشمن و مقابله با آنها و همکاری با محور مقاومت به منظور تقویت تلاشها در این جهت بیش از پیش، تاکید میکنیم.
وی اضافه کرد: اقدام مردم عزیز یمن در جمع آوری کمکها برای ملت فلسطین، با وجود مشکلات زیادی که خودشان با آن مواجه بودند کار بزرگی است که سید حسن نصرالله را نیز تحت تاثیر قرار داد و این کاری است که بر اساس رویکرد ایمانی و قرآنی ملت ما صورت گرفته است. از اولین اهداف دشمن و تجاوز به یمن نیز این است که موضع ملت یمن را در قبال امت اسلام تغییر دهد که تا کنون شکست خورده است و نتوانسته است تاثیری بر ملت یمن داشته باشد. ملت ما در همه مسیرها و با تمام توان و در چارچوب هماهنگی با محور مقاومت به مقابله با دشمن اسرائیلی و توطئههای آمریکایی ادامه میدهد. ملت ما زمانی که شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل سر میدهد عملا به طرف مقابله با توطئههای آمریکایی و اسرائیلی در حرکت است. ملت ما به حق آزادی و استقلال خود پایبند است و با تمام توان برای رهایی همه امت از دشمن آمریکایی و اسرائیلی و توطئههای آنها تلاش میکند.
دبیرکل انصارالله یمن گفت: ما در موضع خودمان ثابت قدم هستیم، اما رسانههای سعودی میگویند ما اهداف و برنامههای ایران را اجرا میکنیم، پیش از این هم به حزب الله میگفتند شما برنامهها و اهداف ایران را اجرا میکنید. به جنبشهای مقاومت در فلسطین نیز میگویند شما برنامههای ایران را دنبال میکنید. این منطقه اسرائیلی و آمریکایی است. زمانی که ملت فلسطین برابر مزدوران مقاومت میکنند آنها را به اجرای اهداف ایران متهم میکنند در حالی که آنها علیه جنایات و کشتار و چپاول داراییها و سرزمینشان برابر دشمن صهیونیستی اقدام به مقاومت میکنند. زمانی که ما برابر متجاوزان و محاصرهای که بدترین جنایتی است که بر ضد ما مرتکب میشوند از خودمان دفاع میکنیم ما را متهم میکنند که اهداف و برنامههای ایران را اجرا میکنیم. موضع شرافتمندانه و انسانی جمهوری اسلامی ایران و حمایت آن از امت مظلوم ما در لبنان و فلسطین و سوریه و عراق و بحرین و یمن و دیگر کشورها، موضعی ستودنی است و باید از جمهوری اسلامی تشکر کرد. موضع جمهوری اسلامی ایران، موضعی است که از مظلومان برای احقاق حقوقشان حمایت میکند و این موضعی مسئولانه و انسانی و اخلاقی و ستودنی است. ننگ و حقارت و خیانت، وفاداری و حمایت از دشمن اسرائیلی و اجرای توطئههای آمریکایی است که این امت را هدف قرار میدهد، اینها خیانت به اسلام و امت و ملتها و خیانت به عربیت است.
عبدالملک بدرالدین اضافه کرد: درخواست ما ساده است، زمانی که متجاوزان به کشور ما حمله کردند امتیاز ندادند، تنها خواسته ما این است که تجاوزات خود را بر ضد ما متوقف کنند. آنها مساحت گستردهای از کشور ما را زیر نظر آمریکا و با حمایت انگلیس و اسرائیل و با همکاری برخی کشورهای اروپایی و با عاملیت عربستان سعودی و امارات، اشغال و مردم ما را به شدیدترین شکل محاصره کرده اند. آنها باید تجاوزات خود را متوقف کنند و به محاصره پایان دهند. صلح زمانی محقق میشود که تجاوزات خود را علیه ملت ما متوقف کنند و به اشغال کشور ما پایان دهند و از محاصره غیرقانونی که مانع رسیدن دارو و غذا به مردم ما میشود دست بردارند. درخواست از ملت ما برای این که مقابله با تجاوزات دشمن را متوقف کنند به معنای این است که از ملت ما بخواهند خود را تسلیم کند. ائتلاف متجاوز با محاصره میخواهد مردم ما را تحت فشار قرار دهد. آنها از ورود کشتیهای سوخت رسان به بندر حدیده جلوگیری میکنند در حالی که این کشتیها از سازمان ملل متحد مجوز دارند و توسط خود ائتلاف متجاوز مورد بازرسی قرار میگیرد. آنها با متوقف کردن کشتیها در دریا و معطل ماندن آنها برای چند ماه میخواهند هزینه کالاهایی را که به یمن وارد میشود به بالاترین سطح برسانند تا مردم یمن تحت فشار قرار بگیرند.
سید عبدالملک بدرالدین تاکید کرد: از ملت عزیز یمن میخواهم به مقابله با متجاوزان و حمایت از جبهههای نبرد با مال و مردان خود ادامه دهند. در پایان تاکید میکنم ما بخش جدانشدنی از معادله مقابله با تجاوزات دشمن و تهدید مسجدالاقصی و جزئی از معادلهای هستیم که دبیرکل حزب الله سید حسن نصرالله در سخنان اخیر خود اعلام کرد و گفت تهدید قدس یعنی جنگی منطقه ای. ما تاکید میکنیم که جزئی از این معادله هستیم در چارچوب محور مقاومت؛ و به اذن الله با تمام توان خود در این محور و در چارچوب این معادله حضور خواهیم داشت.